رهامرهام، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

رهام نفس مامان و بابا

5 ماهگی

  رهامم روزا تندو تند سپری شدن و شما امروز که روز تاسوعای حسینی هست 5 ماهه شدی.ورودت رو به ماه 6 ام زندگیت تبریک میگم قندعسلم.وای که چقدر زود تو بزرگ میشی و من نمیتونم این لحظه های شیرین رو نگه دارم. داریم راه میفتیم بریم خونه مامان جونی تا یه هفته ای رو اونجا بمونیم واسه همین مطلبمون  مختصرشد بعدا اگه تونستم ازونجا میام و این پست رو تکمیل میکنم. درضمن شهادت امام حسین و یاران باوفایش و روز عاشورا رو به همه نی نی های مسلمون و خونواده هاشون تسلیت میگیم. ...
22 آبان 1392

حال و هوای محرم

  سلام جگرگوشه دوست داشتنی مامان عزیزدلم بازم من شرمندت شدم که خیلی فاصله انداختم برا نوشتن خاطراتت  .آخه خوشگلم باور کن اصلا وقت نمیکنم بیام چون خیلی خیلی شلوغ شدی. رهام جون این ماه هم اتفاقات زیادی افتاد که  تلخ ترینشون فوت مادربزرگمون (مادربزرگ پدری من) بود.خیلی ناراحت شدم وقتی بهم زنگ زدن و خبرش رو دادن آخه طفلک مادربزرگت تورو ندیده بود و من قصد داشتم این سری که میرم شهرستان تورو ببرم نشونش بدم اما قسمت نشد .خدا رحمتش کنه 5شنبه هفته پیش رفت پیش خدا. ازخودت بگم که حسابی بزرگتر و شیرینترشدی.دیگه اشیارو قشنگ و محکم میگیری دستت .اسمتو خوب تشخیص میدی.با غریبه ها سردی و بغل اونایی که نمیشناسی نمیری و گریه میکنی.داخ...
19 آبان 1392
1